3 خیلی باحالید - آغاز یک راه... 4 |
بابا دمتون گرم
شرمندمون کردید اومدم تو وبلاگم یه هو دیدم کلی پیام
فکر کردم اشتباه اومدم هی رفرش و اف پنج و از این حرفا نه بابا
اصلا اون یاداشتی کی میخواستم بذارم رو بیخی
این و داشته باشید
طلوع من تویی !
غروب من تویی !
در میان آسمان قلب من
تو آخرین ستاره ای
ستاره ی امید من!
ببین که کوچه های شب
تو را سکوت می کند
مگر به غیر نام نازنین خود
- بر زبان من –
نام دیگری شنیده ای ؟!
لحظه های من
انعکاس انتشار رنگ لحظه های توست
من تو أم و تو
تمام هستی منی
و بی تو بودن و نبودنم
یکی است.
نمی دونم چرا ولی خودش اومد.
من اصلا تو مایه های ادبیات بازار نیستم
اوضاعش (ادبیات رو می گم) از اول هم خیت بود
ولی می دونم که دمتون خیلی گرم .
شرمندم کردید
کمال عرق ریزان
¤ نویسنده: کمال